تفاوت ذهن ثروتمند و ذهن فقیر در چیست؟
حتما شما هم می دانید که تعداد کمی از افراد جامعه آنطور که دلخواهشان است زندگی می کنند.
این افراد هر آنچه که در زندگی شان به آن ها نیاز داشته باشند دریافت می کنند. زیرا آنها دارای ذهن ثروتمند هستند.
دیوارهای ذهنی و موانع ذهنی و باورهای اشتباه نسبت به پول است که تعداد محدودی از افراد را ثروتمند و پولدار و تعداد بسیاری را فقیر میکند.
تمام افرادی که پول بین آنها تقسیم شده است، دیدگاههای متفاوتی نسبت به پول دارند و براساس ارزشی که برای پول قائل هستند، آن را به دست میآورند.
ثروتمندان معتقدند که زندگیشان را خودشان میسازند اما فقرا معتقدند زندگی برایشان تصادفی پیش میآید:
باور کنیم، باور کنیم که تمام موفقیتها را خودمان بوجود میاوریم. خودمان بین کشمکش موفقیت و عدم موفقیت یکی را انتخاب میکنیم.
آنها این ذهنیت را توسعه میدهند تا حس دلسوزی افراد را نسبت به خودشان بیدار کنند.
آنها به جای اینکه مسئولیت کارها و نتایج کارهای خود را به عهده بگیرند، مسئولیت بدبختی خود را گردن دیگران میاندازند.
اغلب افراد فقیر می گویند پول برای آنها مهم نیست در صورتیکه در عمل میبینم در به در!
بال پول هستند و آن را ارزشمند نمیدانند در طرف مقابل، ثروتمندان برای کمترین مقدار پول هم ارزش قائل هستند
و به خوبی از آن استفاده میکنند.
لازم است این را متذکر شوم که اصطلاح فقیر به معنای فردی که اصلاً پول ندارد نیست!
ه معنای فردی است که پول را به دست میآورد اما ارزشی برای آن قائل نیست و به اصطلاح آن را چرک کف دست میداند!
مثل کسی که سر ماه پولی دارد اما در اواسط ماه دیگر آهی در بساط! ندارد.
چرا؟ چون طبق قانون تمرکز و قانون جذب: «افراد فقیر روی فقر تمرکز میکنند و آن را جذب میکنند
و افراد ثروتمند روی ثروت و پول تمرکز میکنند و آن را جذب میکنند».
ثروتمندان با پول برای برنده شدن بازی میکنند اما افراد فقیر با پول برای بازنده نشدن بازی میکنند!
این دیدگاه در ذهن افراد فوق میباشد، دقیقاً مانند یک بازی فوتبال!
تیمی کاملاً تهاجمی بازی میکند و چیزی جز رسیدن به هدف یعنی بردن نمیخواهد و تمام تلاش خود را بکار میگیرد و
در نقطه مقابل تیمی کاملاً دفاعی بازی میکند و فقط در تلاش برای حفظ وضعیت موجود است!
در بازی پول، ثروتمندان با برنامه ریزی و داشتن هدف در حالت تهاجمی قرار دارند و تا آخرین نفس برای رسیدن به اهداف خود تلاش میکنند
ما افراد فقیر حالت تدافعی دارند و حاضر نیستند وضعیت اکنون خود را رها کنند چرا که تصور میکنند اگر وضعیت فعلی را رها کنند
به وضعیت بدتری خواهند رسید.
در وضعیت کنونی اقتصادی ایران افراد به دنبال امنیت شغلی، یارانه، سهام عدالت و… هستند و به همین دلیل است پ
ول از آنها دورتر میشود اما افراد موفق و ثروتمند بدون توجه به مشکلات اقتصادی از تهدیدهای اقتصادی فرصتهای ناب و پولساز میسازند؛
مانند بنیانگذاران و توسعه دهندگان استارت آپ های اینترنتی.
آدمهای ثروتمند خود را متعهد به ثروتمند شدن میدانند ولی آدمهای فقیر در آرزوی ثروتمند شدن هستند:
در ذهن تمام افراد پروندههایی وجود دارد و یکی از این پروندهها در مورد پول و ثروت است.
فرق ذهن فقیر و ثروتمند اینجا مشخص میشود:
هدفی را برای رسیدن به ثروت تعیین میکنید، فرکانس این تفکر به کائنات ارسال میشود و شما در مدار جذب ثروت قرار میگیرید،
بعد از مدتی افکار منفی وارد ذهن شما میشوند، اگر تسلیم شوید یعنی ذهن شما برای رسیدن به این هدف ضعیف است.
می گویید ممکنه بدست آوردن این پول حلال نباشد. اولین فرکانس منفی را به کائنات ارسال کردید،
دوباره تلاش میکنید و باز هم فرکانسهای منفی را جذب میکنید: (پول برای من مهم نیست! پول زیاد خوشبختی نمیاره! من ضعیف هستم!
اگر شکست بخورم، چه بلایی سرم میآید؟! و…)
با زبان عامیانه بگویم: این فرکانسها کائنات را گیج میکند و پول از شما دور و دورتر میشود.
در مقابل افراد ثروتمند می گویند: درست است که این راه سخت است اما من لایق بدست آوردن پولهای زیاد و کسب حلال هستم
و هر روز بر سرمایههای خودم اضافه خواهم کرد، من خوشبختم و تمام کائنات تحت فرمان من است.
ثروتمندان افراد ثروتمند دیگر را ستایش میکنند اما فقرا از ثروتمندان بیزارند:
یکی از بدترین صفات آدمی حسادت و تنفر است؛ که این صفت در افراد فقیر بسیار نمایان است.
آنها از افراد ثروتمند بد می گویند و حاضر نیستند در کنار آنها قرار بگیرند.
آنها صحبت از پول را زشت و گناه! میدانند در صورتیکه خود در مواقع اضطراری خدا را متهم میکنند که چرا پولی ندارند.
آنها ثروتمندان را افرادی دزد! و کلاهبردار میخوانند در صورتیکه همین افراد ثروت هستند که از پول خود در راه خیر نیز استفاده میکنند،
ثروتمندان هستند که به آنها حقوق میدهند یا آنها را از زندان رهایی میبخشند.
این حسادت و تنفر باعث دوری افراد فقیر از افراد ثروتمند میشود.
اما افراد ثروتمند یکدیگر را دوست دارند و میستایند و از هوش مالی یکدیگر بهره خوب میبرند،
آنها دوستان ثروتمند خود را لایق بهترینها میدانند در صورتیکه به این موضوع واقفاند که این صفت آنها باعث بیشتر ثروتمند شدن خودشان میشود.
ثروتمندان با افراد موفق معاشرت میکنند ولی فقیرها با افراد شکست خورده!
افراد ثروتمند از افراد موفق الگو میگیرند، آنها با افرادی مانند یا بهتر از خودشان معاشرت میکنند تا بتوانند از آنها الگوبرداری کرده
و یا ایدههای نو برای خلق ثروت بسازند.
افراد فقیر شعاری دارند: کبوتر با کبوتر، باز با باز! و ترجیح میدهند با افرادی معاشرت داشته باشند که از سطح خودشان پایینتر باشند
و دیدگاهشان نسبت به هم نزدیکتر.
اگر فردی از همان سطح نیز به موفقیت مالی برسد، او را مورد نقد قرار میدهند تا هم سطح خودشان کنند؛
در صورتیکه اگر ذهنیت خود را نسبت به پول عوض میکردند و با ثروتمندان همراه میشدند، مطمئناً طبقه فقیر خود را به طبقه ثروتمند تغییر میدادند.
افراد ثروتمند مشتاق تبلیغ کردن خود هستند اما افراد فقیر نه!
نظرتان راجع به جملات زیر چیست؟
- حمل بر خودستایی نباشد.
- تعریف از خود نباشد.
- تعریف کردن از خود مساوی بی ادبی است.
- خودت رو تبلیغ نکن.
- حالا چه محصولی تولید کردی، که انقدر تبلیغش رو میکنی؟
- شرم دارم محصولم رو در کانال تلگرام خانوادگی تبلیغ کنم!
- و…
افراد ثروتمند عاشق تبلیغ کردن هستند، آنها اگر محصولی یا خدمتی داشته باشند، آن را به بهترین شکل ممکن تبلیغ میکنند و
برای معرفی آن به عموم اشتیاق زیادی دارند.
آنها از انتقادها نمیترسند و آنها را سازنده میدانند و تبلیغ را راهی برای کسب درآمد عالی و خلق ثروت میدانند.
آیا بدون تبلیغ محصولی به فروش میرود؟
ثروتمندان خود را نیز تبلیغ میکنند! و استعداد و توانایی خود را معرفی میکنند چون میدانند با معرفی کامل خود و تعریف از خود میتوانند
ثروت خلق کنند؛ اما فقرا از تبلیغ هراس دارند و حتی حاضر نیستند برای تبلیغ محصول خود بودجهای صرف کنند.
بنابراین فقرا نباید انتظار داشته باشند که در بازار اقتصادی جایگاه و سهمی از بازار داشته باشند، ب
ید ابتدا به خود و محصول خود اطمینان داشته باشند و سپس برای تبلیغ آن تلاش کنند.
ثروتمندان گیرندههای خوبی هستند اما افراد فقیر گیرندههای ضعیفی هستند!
دوران کودکی یکی از دورانهای فوق العاده برای یادگیری و ساختن ذهن است.
در این دوران گیرندههای ذهنی فعالیت خود را آغاز میکنند و نتیجه کار قوی یا ضعیف شدن گیرنده ذهن افراد است.
در دوران کودکی به فردی گفتند: تو احمقی! تو خوب و بد را تشخیص نمیدهی، تو نمیتوانی فلان کار را انجام دهی و…
این ذهنیت در کودک شکل گرفته تا زمانی که به بزرگسالی رسیده است و از فقر رنج میبرد، با ذهنی آشفته و پر از دیوار ذهنی
ر برابر موفقیت و پول!
حالا این به شما بستگی دارد که ذهن بیمار خود را معالجه کنید و یا به همان حرفهای دوران کودکی صحه بگذارید!
افراد ثروتمند براساس نتایج پول دریافت میکنند و افراد فقیر براساس زمان!
بحث امنیت شغلی یکی از مهمترین بحثها در زمینه موفقیت مالی به شمار میرود،
چراکه یکی از دیوارهای ذهنی محکم در افراد مخصوصاً قشر کارمند داشتن امنیت شغلی و مالی ست.
یک فقیر ترجیح میدهد سر ماه یک حقوق ثابت داشته باشد و آن را دریافت کند و به هیچ عنوان آن را از دست ندهد،
اما یک فرد ثروتمند ترجیح میدهد با پول خود بازی کند، آن را سرمایه گذاری کنید، تولیدی راه اندازی کند و دیگر فعالیتهایی که به نتیجه کسب و کارش و برنامه ریزی های او دارد.
پول برای افراد ثروتمند کار میکند اما فقرا برای پول کار میکنند!
یکی از ذهنیتهای مخرب افراد کار کردن زیاد برای بدست آوردن پول است در صورتیکه این ذهنیت یک مورد اشتباه در موفقیت مالی است.
افراد فقیر به شدت کار میکنند اما تا حالا شنیدهاید فرد فقیری با کار زیاد به ثروت رسیده باشد؟ در کل دنیا چنین چیزی وجود ندارد.
در مقابل آن افراد ثروتمند در ابتدای شروع موفقیت مالی خود به این اعتقاد دارند که باید زیاد کار کنند تا پول بدست بیاورند
اما به صورت موقتی!
بعد از پس انداز کافی پول، باید پول برای آنها به شدت کار کند.
افراد ثروتمند برخلاف ترسی که دارند، دست به عمل میزنند؛ اما افراد فقیر به ترس اجازه میدهند آنها را متوقف کند.
میلیونها نفر به نیروی جذب و تجسم فکر میکنند، میلیونها نفر به ثروت فکر میکنند و آن را تجسم میکنند،
اما آیا همین فکر و تجسم کافیست؟
خیر – کافی نیست، هیچ چیز بدون عمل کردن به نتیجهای نمیرسد.
افکار باعث بروز احساسات میشود و احساسات باعث بروز اَعمال و اعمال باعث بروز نتایج.
پس با فکر به ثروت حس خوشبختی و موفقیت مالی به ذهن ما میآید، شگفت زده میشویم،
حرکت میکنیم و برای رسیدن به آن کاری انجام میدهیم و بعد از انجام کار به موفقیت میرسیم.
افراد فقیر فقط تا مرحله تجسم میآیند و به هر دلیلی خود را به مرحله عمل کردن نمیرسانند، در نتیجه موفقیت و نتیجهای هم حاصل نمیشود.
یادتان باشد: با عمل به کار آسان، زندگی سخت و با عمل به کارهای سخت، زندگی آسان میشود.
افراد ثروتمند بزرگ و گسترده میاندیشند و افراد فقیر محدود!
- عرضه
- تقاضا
- کمیت
- کیفیت
این چهار عامل ارزش را در بازار تعیین میکنند.
عاملی که برای بیشتر مردم اهمیت دارد، کمیت است.
عامل کمیت یعنی اینکه با آن مقدار ارزشی که به بازار میدهید، به چند نفر از مردم خدمت میکنید؟
خدمت یا محصول شما روی چند نفر تأثیر میگذارد؟
شما مایلید چطور زندگی کنید؟
دوست دارید در لیگهای بزرگ مسابقه دهید یا لیگهای کوچک؟
دوست دارید به گروه ۲۰ نفره آموزش دهید یا گروه ۲۰۰ نفره؟
بیشتر مردم مثلاً بازی در لیگهای کوچک را ترجیح میدهند چون از نظر آنها باخت مساویست با مرگ!
و اینکه آنها احساس کوچکی و بی لیاقتی میکنند، در صورتیکه اگر مانند افراد ثروتمند خود را لایق تدریس در گروههای حتی ۲۰۰۰ نفره بدانند، هر روز به موفقیت نزدیکتر میشوند.
افراد ثروتمند بر روی فرصتها تمرکز میکنند و افراد فقیر بر روی موانع!
افرادی که موفق هستند همه چیز را فرصتی برای خلق ثروت میبینند اما افراد ناموفق فرصتها را کم و در موارد تمام شده میدانند.
حتماً شنیدهاید که می گویند: این کار اشباع شده و دیگر جواب نمیدهد!
ثروتمندان با ایجاد فرصتها و خلاقیت خود و اعتماد به نفسشان شروع به فعالیت میکنند ولی افراد فقیر هنوز به این فکر میکنند که اگر نشه چی؟!
افراد موفق فرصتها و ایدههای خود را عملی میکنند و در صورت مواجهه با مشکلات و موانع آن را به خوبی به سمت پیروزی هدایت میکنند، چون به تواناییهای خود اعتماد دارند.
کوتاه مدت فکر کردن.
اگر می خواهید ثروتمند شوید ، باید به آینده نگاه کنید و در مورد وضعیت فعلی خود وسواس نشان ندهید در واقع باید هدفهایی را تعیین کنید که سالها یا دهها ، نه فقط هفته ها یا ماه ها به دنبال آن یوده اید.
هر چه طولانی تر بتوانید تفکر خود را به آینده متمرکز کنید ، ثروتمندتر خواهید شد.
اهداف بلند مدت شما را وادار می کند تا به جای فکر کردن در موردموضوعات کوتاه مدت مانند ”چگونه می توانم صورتحساب های
خود را پرداخت کنم ، به سؤالهایی از قبیل” چگونه می توانم درآمد خود را دو برابر کنم؟ بپردازید.
ترس از تغییر.
یادگیری و استقبال از تغییر و رشدی که اغلب با آن همراه است ،ا شما را بالا می برد و زمانی که اعتماد به نفس بالایی داشته باشید می توانید یک ذهنیت ثروتمندانه ای را در خود پرورش دهید.
افراد ثروتمند رو ارزش خالص دارایی خود تمرکز دارند و افراد فقیر روی روی درآمد شغلی خود تمرکز دارند!
چهار عامل ارزش خالص دارایی را تعیین میکند:
۱- درآمد
۲- پس انداز
۳- سرمایه گذاری
۴- ساده زیستی
افراد موفق میدانند برای بالا بردن دارایی خود، هر ۴ مورد فوق مهم هستند.
درآمد به دو صورت بدست میآید: درآمد فعال و درآمد غیرفعال
درآمد فعال: حقوقی که کارگران و کارمندان در پایان روز یا ماه دریافت میکنند و همیشه در پی افزایش آن هستند.
درآمد غیرفعال: پولی که بدون کار کردن فعال بدست میآید؛ مثل کرایه مسکن، سود سهام، حق تألیف کتاب، کارخانهای که سیستم سازی کردهاید و…
افراد فقیر بر روی درآمد فعال تمرکز میکنند و افراد ثروتمند روی درآمد غیرفعال.
افراد ثروتمند از این چرخه عوامل دارایی (درآمد غیرفعال، پس انداز، سرمایه گذاری، ساده زیستی) استفاده میکنند؛
ه صورتیکه آنها با ساده زیستی و قناعت، پس اندازی برای خود جمع میکنند و با آن پس انداز درآمدهای غیرفعال خود را راه اندازی میکنند
و سپس با درآمد غیرفعال، برای خود دارایی میخرند و سرمایه گذاری میکنند.
اینکه الان کجا هستید تعیین کننده عاقبت شما نیست ٬ اینکه به کجا میخواهید بروید تعیین کنندهسرنوشت شماست.
یادتان باشد دنیای درونی شما دنیای بیرونیتان را می سازد: جمله تاکیدی” من زندگی خود را می سازم ” جمله ایست که شما را در ساختن این باور ارزشمند کمک میکند.
تصمیم بگیرید که سکان دار کشتی زندگی خود باشید و آن را به سوی اهدافتان هدایت کنید.
شما می توانید فقر یا ثروت را انتخاب کنید. ببینید کدام یک را دوست دارید.
می توانید انتخاب کنید که ذهن ثروتمند داشته باشید یا اینکه فقیر باشید.
یادتان باشد که فقری که به وجود می آورید فقط فقر مالی نخواهد بود بلکه فقر شما، فقر فکری است و آن هم انتخابی است که خودتان آن را برمی گزینید.
یک جمله انگیزشی برای خود بسازید ٬ آنرا روی کاغذ بنویسید و جلو رویتان نصب کنید و همواره آنرا تکرار کنید تا به عادت و باوری جدید تبدیل گردد.
فقر یا ثروت ساخته ذهن شماست و شما می توانید با تغییر احساسات و حالات خود ثروتمند باشید یا اینکه
با ذهن و جسمی فقیر در همان مسیر نامطلوب خود به راهتان ادامه دهید و همیشه ذهنی فقیر داشته
باشید. مسلما این ذهن فقیر شما را به سمت فقر رهنمون می شود.
اقدام آخر شما:
در آخر اگر به تواناییهای خود اعتماد دارید و اگر محصولی یا خدمتی دارید، و یا اگر میتوانید محصولاتی را برای فروش تهیه کنید
یا خانهدار هستید و میتوانید محصولی در منزل تولید کنید و یا تولید کننده و وارد کننده هستید و نیاز به ایجاد درآمد ,
پولدار شدن غیرفعال دارید؛ به دنیای تجارت الکترونیک بیایید و با صرف هزینهای بسیار اندک در ابتدای کار ولی سوددهی عالی کسب و کار خود را راه اندازی کنید.
ما به شما کمک میکنیم تا از تواناییهای خود استفاده نمایید و درآمد غیرفعال خود را ایجاد نمایید .
نظریه قوی سیاه
تئوری انتخاب و نقش آن در کیفیت زندگی هر شخص
۱۱ فرد موفق که در گذشته زندگی سختی را تجربه کردند
ایین دوست یابی و داشتن رابطه ای زیبا
موفقیت چیست؟ ۱۰ راز موفقیت در زندگی