تعریف
در یک تعریف ساده، در مورد انتخابها و چگونگی و چرائی انجام آنهاست.
تئوری انتخاب تبیین میکند که ما به عنوان یک انسان برای دست یافتن به آنچه میخواهیم،
چگونه رفتارمان را انتخاب میکنیم.
بر اساس این تئوری تمامی آنچه ما انجام میدهیم یک رفتار است و نیز اینکه همه رفتارها عمدی بوده
و از درون ما برانگیخته میشوند.
این برخلاف نظر صاحب نظرانی است که میگویند ما در دنیایی از کنترل بیرونی به سر میبریم و
توسط عوامل بیرونی برانگیخته میشویم.
ویلیام گلاسر، روانپزشکی است که از چارچوبهای متعارف روانپزشکی فاصله گرفته است.
او اصرار دارد که راهکار بسیاری از مشکلات ما انسانها، در اصلاح رفتارها و انتخابهایمان نهفته است و نه استفاده از داروهای شیمیایی.
او معتقد است که هر چه مرکز کنترل درونی در انسانها بیشتر تقویت و تثبیت شود، مشکلات و چالشهایشان در زندگی کمتر خواهد شد
ماشین رفتار
یکی دیگر از مباحثی که ویلیام گلاسر مطرح کرد ماشین رفتار در انسانها است.
او رفتار ما را به ماشینی تشبیه کرد که شامل چهار چرخ احساس، فیزیولوژی، عمل و تفکر است.
دو چرخ جلو از عمل و فکر تشکیل شدهاند که در راستای یکدیگر قرار دارند و چرخهای عقب نیز شامل احساس
و فیزیولوژی است که تابع مسیر حرکت فکر و عمل هستند.
چهار مفهوم بنیادین
چهار مفهوم بنیادین در تئوری انتخاب عبارتند از:
- نیازها
- خواستهها
- دنیای ادراکی
- رفتار
در یک نگاه کلی تئوری انتخاب بر این دیدگاه استوار است که رفتارهای هر انسان، انتخابهای او برای ارضای نیازهایش است.
این رفتارهای هدفمند بیشتر از انگیزههای درونی ریشه میگیرند تا عوامل و محرکهای بیرونی.
این دیدگاه در بردارنده این مضمون است که رفتار ما در هر زمان بهترین تلاش ما برای کنترل دنیای پیرامونمان و
نیز خودمان به عنوان بخشی از این دنیا است، بنابراین ما باید همواره به گونهای رفتار و انتخاب کنیم که به بهترین نحو نیازهایمان را برآورده کنیم.
طبق این دیدگاه رفتار هر شخص در هر مقطع زمانی بهترین تلاش وی برای ارضای نیازهایش است.
اگرچه شاید این تلاش در واقع مؤثر و مفید نباشد، ولی در عین حال بهترین تلاش او است و به همین دلیل روشهای واقعیتدرمانی
سعی دارد مراجعان را یاری نماید تا از این جنبه که آیا رفتاری که اکنون انتخاب کردهاند نیازهایشان را برآورده میکند
یا خیر و نیز اینکه آیا به خواستههایشان رسیدهاند یا نه رفتارهای خود را ارزیابی نمایند.
پنج نیاز اساسی
پنج نیاز اساسی انسان بر اساس تئوری انتخاب:
این نیازها و اولویتهای آنها برای هر فرد، ریشه انتخابهای مهم زندگی او را تشکیل میدهند.
- نیاز به بقا
- نیاز به عشق و احساس تعلق و معنویت
- نیاز به قدرت (موفقیت، ارزشمندی شخصی، شهرت)
- نیاز به آزادی و خودمختاری
- نیاز به تفریج
1- نیاز به بقا:
تمام نیازهای جسمانی ضروری مانند نیاز به غذا، آب ،هواو سرپناه و پوشاک را شامل میشود. نیاز به تأمین امنیت برای ادامه زندگی نیز از زیر مجموعههای این نیاز محسوب میشود.
2-نیاز به پعشق و احساس تعلق:
نیاز به احساس تعلق و پیوند عاطفی داشتن با دیگر افراد، نیازی است که در همه انسانها وجود دارد،
گلاسر در مفهوم سامت روانی فرد به اهمیت روابط متقابل بین افراد تأکید دارد.
به اعتقاد گلاسر، نیاز به تعامل با دیگران و داشتن رابطه صمیمانه یکی از نیازهایی است که باعث صدور رفتار در ما میشود
3-نیاز به قدرت: (موفقیت، ارزشمندی شخصی، شهرت):
یعنی نیاز به کسب قدرت، ثروت، تأثیرگذاری و موفقیت و نیز نیاز به توانایی انجام کارهاست.
این نیاز همچنین حس موفقیت، پیشرفت، افتخار، اهمیت و خودارزشمندی و خودشکوفایی را نیز شامل میشود.
نیاز به قدرت اغلب به صورت رقابت با افرادی که دور و بر ما هستند خود را نشان میدهد.
همچنین توانایی انجام موفقیتآمیز برخی فعالیتها، مثل شنا کردن یا پیادهروی نیز از زیر مجموعههای این نیاز محسوب میشود.
به رغم اینکه در آنها رقابتی وجود ندارد، میتواند تابلویی از موفقیت و اعتماد به نفس در ذهن فرد تصویر کند.
به عنوان یک فرد نیاز ما به قدرت گاهی میتواند در تعارض مستقیم با نیاز ما به تعلق و صمیمیت قرار بگیرد.
انسانها به خاطر عشق و صمیمیت ازدواج میکنند اما همانطور که رابطه پیش میرود،
منازعه بر سر قدرت برای به دست گرفتن کنترل رابطه نیز ممکن است بیشتر شود.
گلاسر بیان میکند که عشق ناکافی لزوماً آن چیزی نیست که یک رابطه را خراب میکند بلکه آنچه باعث
از بین رفتن یک رابطه میشود منازعه و رقابت بر قدرت است، که خود را به شکل کنترلگری در رابطه زناشویی نشان میدهد.
کشمکش برای به دست آوردن قدرت از سوی طرفین، عشق را از کار میاندازد و رابطه مشترک با شکست مواجه میشود.
ناکامی در به دست آوردن احساس خودارزشمندی ریشه بسیاری از مشکلات بوده و این مسئله در رابطه
با سالهای اولیه زندگی که پایه و اساس خودارزشمندی شکل میگیرد،
جایگاه ویژهای دارد و اهمیت آن هم برای معلمان و هم برای والدین روشن است
4-نیاز به آزادی و خودمختاری:
آزادی نیازی است که انتخاب را برای انسان میسر میکند. مثل انتقال یا مهاجرت از جایی به جای دیگر
برای ابراز آزادانه خویشتن،
یا احساس خودمختاری درونی و باطنی. حتی در شرایطی که عوامل بازدارنده و سخت محیطی اعمال میشود،
انسانها میتوانند همچنان آزادی درونی خود را حفظ کنند، به این معنا که آنها میتوانند انتخاب کنند که چگونه به شرایطی
که در حال تجربه آن هستند پاسخ بدهند. عدم توانایی کنترل تکانهها و نیز برخی از محرکهای بیرونی (مثل داروها) میتوانند نیاز به آزادی را محدود کنند.
آنچه ما به عنوان آزادی میخواهیم این است که از روی اختیار زندگیمان را بکنیم و خودمان را بهطور آزادانه ابراز کنیم،
و از کنترل و فشارهای غیرضروری و بیرونی رها باشیم.
5-نیاز به تفریح:
ما تنها موجوداتی هستیم که میخندند و احتمالاً تنها موجوداتی که آگاهانه به دنبال لذت و تفریح هستند.
در مسافرت و سرگرمیهای مختلف احتمالاً هزینهای که صرف لذت و تفریح میشود
بیش از هزینهای است که صرف سایر نیازهای ما میشود. اما نیاز به لذت و تفریح چیزی بیش از استراحت یا خوش گذرانی است.
لذت و تفریح یک نیاز اساسی است. تفریح نوعی پاداش ژنتیکی است که در ازای یادگرفتن و آموختن دریافت میکنیم.
ما به سفر میرویم تا بیش از هر چیز به یادگیری بپردازیم.
زمانی که به دنیا می آئیم کمتر از حیوانات سطح بالا چیز میدانیم و بیش از همه آنها مجبوریم یاد بگیریم که چگونه
نیازهای خود را برآورده کنیم. علم تکامل که جای زیادی را برای شانس و تصادف باقی نمیگذارد،
لذت و تفریح را به عنوان انگیزهای برای یادگیری در نظر میگیرد.
ده اصل مهم تئوری انتخاب
دکتر گلاسر، ده اصل مهم تئوری انتخاب را چنین عنوان مینماید، و معتقد است با رعایت این اصول میتوان
در ابتدا آزادی و اختیار شخصی را تعریف و سپس بازتعریف نمود
- اصل اول: ما مالک هیچکس نیستیم و نمیتوانیم رفتارهای دیگران را کنترل کنیم. ما فقط میتوانیم رفتارهای خودمان را کنترل کنیم.
- اصل دوم: تمام آنچه میتوانیم از دیگران دریافت کنیم و به دیگران بدهیم اطلاعات است. این که با اطلاعات چگونه برخورد کنیم انتخاب خود ما یا دیگران است.
- اصل سوم: تمام مشکلات روان شناختی طولانی مدت، از مشکلات رابطه ای سرچشمه میگیرند. مشکلات رابطه ای تا حدودی علت مشکلات دیگری چون درد، خستگی، ضعف و برخی بیماریهای مزمن، که معمولاً به آنها بیماریهای سیستم ایمنی گفته میشود، نیز هستند.
- اصل چهارم: مشکلات عاطفی، بخشی از زندگی حال حاضر ما هستند.
اصل پنچم:
وقایع دردناکی که در گذشته بر ما رفتهاست، اگرچه بر آنچه امروز هستیم تأثیری شگرف داشته،
ولی بازنگری و مرور این گذشته دردناک، بر آنچه امروز لازم است انجام دهیم، یعنی بهبود بخشیدن
به رابطه مهم کنونیمان، اثر ناچیزی دارد و کمکی به ما نمیکند.
- اصل ششم: ما در ذهن خود تصویری ذهنی از دنیای بیرون داریم که میتوان آن را دنیای کیفی نامید و ارضای نیازها یعنی واقعیت بخشیدن به این دنیای کیفی.
- اصل هفتم: میتوانیم نیازهایمان را فقط از طریق تصویر یا تصاویری که در دنیای مطلوب خود داریم ارضا کنیم. در حقیقت تنها چیزی که وجود دارد رفتار ما است.
- اصل هشتم: تمام آنچه از تولد تا مرگ از ما سر میزند رفتار است. تمام رفتارهای ما یک رفتار کلی است که از چهار مؤلفه به هم پیوسته عمل، فکر، احساس و فیزیولوژی تشکیل شدهاست.
- اصل نهم: رفتارها انتخاب میشوند اما از میان چهار المان عمل، فکر، احساس و فیزیولوژی، ما فقط بر روی عمل و فکر کنترل داریم. برای مثال به جای استفاده از عبارت من افسرده هستم یا من افسرده شدهام، درست آن است که بگوییم: من افسردگی را انتخاب کردهام یا من افسردگی میکنم.
- اصل دهم: تمام رفتارهای کلی، انتخاب هستند اما ما فقط بر مؤلفههای عمل و فکر بهطور مستقیم و بر مؤلفههای احساس و فیزیولوژی بهطور غیرمستقیم کنترل داریم، یعنی با انتخاب شیوه عمل و فکرمان و به واسطه آنها احساسات و فیزیولوژی خود را نیز میتوانیم کنترل کنیم.
تئوری انتخاب می گوید:
که همه انسان ها، رفتارهای خود را خودشان انتخاب می کنند و فشارهای بیرونی، در نهایت محکوم به شکست هستند.
این تئوری قائل به این است که حتی رفتارها و احساساتی مانند خشم و افسردگی نیز،
محصول انتخاب مستقیم یا غیر مستقیم خود ما هستند هر چند که بعد از وقایع ناگوار بیرونی حادث شوند.
ظاهرا به نظر نمیرسد که ما بدبختیمان را خودمان انتخاب کنیم اما این واقعیت کمرنگ نمیشود
ما همه رفتارمان را انتخاب میکنیم.
همان طور که در زندگی روزمره کسی نمیتواند ما را مجبور کند که پشت چراغ قرمز بایستیم یا به
تلفنی که زنگ میزند پاسخ دهیم،
کسی هم نمیتواند مرا بدبخت، بیچاره یا ناخشنود کند.
اگر انتخاب کردم که کار کنم و ساعت های زیادی خارج از منزل باشم پس باید عواقب این انتخاب را هم بپذیرم
اگر انتخاب کردم که کمتر بخندم و کمتر حرف بزنم پس نباید توقع شادی و خوشحالی از همسرم داشته باشم
و……
حال خوب و بد من فقط وابسته به انتخاب های من هست
حرفه ای ها
فرشته درون نویسنده کریس وایدنر (موفقیت و مدیریت)
موانع موفقیت در کسب و کار و راه های مقابله با آنها
هوش چیست و هوش چندگانه گاردنر و دیگر ازمونهای هوش
از سایر محصولات آموزشی در زمینه های مختلف در عصر خلاقیت دیدن نمایید
Pingback: هنر ارتباط برقرار کردن و آشنایی با ۱۱ نکته واقعا کاربردی برای برقراری ارتباط • عصر خلاقیت
Pingback: تفاوت ذهن فقیر با ذهن ثروتمند • عصر خلاقیت